تحولات منطقه

شیخ مرتضی انصاری، معروف به شیخ اعظم و خاتم‌الفقها والمجتهدین، از بزرگ‌ترین فقیهان شیعه بود که رسائل و مکاسبش پس از ۱۵۰ سال همچنان محور حوزه‌های علمیه است.

پای درس شیخ اعظم / فرازهایی از زندگی شیخ مرتضی انصاری به مناسبت سالگرد درگذشتش
زمان مطالعه: ۶ دقیقه

شیخ مرتضی انصاری، معروف به شیخ اعظم و خاتم‌الفقها والمجتهدین، از بزرگ‌ترین فقیهان شیعه بود که رسائل و مکاسبش پس از ۱۵۰ سال همچنان محور حوزه‌های علمیه است.
به مناسبت سالگرد درگذشتش مروری داریم بر فرازهایی از زندگی این عالم بزرگ جهان تشیع.

قرآن طلای امام صادق(ع)

دختر شیخ یعقوب و همسر شیخ محمدامین انصاری، امام صادق(ع) را در عالم رؤیا دید. امام او را نزد خود خواند و قرآنی طلاکاری شده به او هدیه داد. از شدت خوشحالی از خواب پرید و فردا که برای تعبیر خواب به سراغ عالم بزرگ شهر رفت، چنین شنید: «خداوند پسری صالح و بلندمرتبه به تو خواهد داد».
همین هم شد! وقتی در روز عید غدیر درد زایمان به سراغش آمد و پسری چشم به جهان گشود، محمدامین در حاشیه قرآن بزرگ خانه نوشت: «در روز عید غدیر سنه ۱۲۱۴ هجری قمری خداوند پسر ذکوری به ما عنایت کرد که او را مرتضی نامیدیم. خداوند عالمیان او را به علی مرتضی بر ما ببخشاید».

زیر سایه قبه حسینی

مرتضی دروس مقدمات و ادبیات عرب را نزد پدرش و فضلای دزفول گذراند و دوره سطح را هم شاگرد عموزاده‌اش بود که از فقهای دزفول به‌شمار می‌رفت. هجده ساله بود که به همراه پدر برای تکمیل تحصیلات به عتبات رفت.
شیخ محمدامین در کربلا به خدمت سیدمحمد مجاهد، فقیه بزرگ و زعیم حوزه کربلا رسید تا فرزندش را برای استفاده از محضر استاد به او بسپارد.
سید نگاهی خاص به طلبه جوان کرد و برای آزمایش معلوماتش گفت: شنیده‌ام در دزفول نماز جمعه می‌خوانند، در حالی‌که بسیاری از فقهای شیعه اقامه نماز جمعه را در زمانه غیبت جایز نمی‌دانند!
مرتضای جوان بلافاصله دلایلش بر وجوب نماز جمعه در زمان غیبت را آن‌چنان تقریر کرد که شگفتی سیدمجاهد را برانگیخت و با اشاره به گنبد حرم حسینی گفت: این جوان نبوغ ذاتی دارد... او را به صاحب این قبه بسپارید.

در محضر فقهای ایران

شیخ مرتضی پس از ۶ سال که از محضر فقهای مشهور عراق بهره برده بود و از نگاه آنان به اجتهاد رسیده بود، هنوز خود را مستغنی نمی‌دید و در جست‌وجوی علم بود. عازم شهرهای ایران شد و هرجا که حوزه علمیه‌ای و عالم بزرگی داشت را سیر کرد تا از چشمه علمشان سیراب شود.
می‌گفت همین که چند فقیه و عالم ما را مجتهد بدانند کفایت نمی‌کند و نباید به گفته آنان مغرور شد. بهتر نیست علممان را به رجال بزرگ ایران هم عرضه بداریم و از علم آن‌ها هم بهره ببریم؟
شیخ جوان سفر را آغاز کرد؛ بروجرد، کاشان، تهران، مشهد، اصفهان و... مقاصدی بود که او را پای درس بزرگانی مثل ملااحمد نراقی و سیدشفتی نشاند و پس از پنج سال او را از هر جهت پخته و ورزیده ساخت. در بازگشت به دزفول، بیش از پیش مورد توجه علما و طلاب قرار گرفت و مجلس درسی تشکیل داد که تا چهار سال ادامه یافت.
اما حوزه علمیه کوچک دزفول، ظرفیت زیادی برای شیخ نداشت. به‌ویژه اینکه نفوذ ملاکان و خوانین شهر هم عرصه را بر او تنگ کرده بود و پس از شیوع وبا و وفات پدرش، عازم عتبات و اقامت در آن دیار شد.

شاگردی در اوج استادی

درس می‌داد، اما چندان مشهور نبود. گوشه مسجدی می‌نشست و شاگردان دورش حلقه می‌زدند. سیدحسین کوه‌کمره‌ای که عالم مشهوری بود و مجلس درسی داشت در گوشه مسجد شیخ جوان را با چند شاگرد دید و صدایش را شنید. توجهش جلب شد و چندروزی درسش را زیرنظر گرفت. درس شیخ جوان را محققانه یافت و متوجه شد او از خودش فاضل‌تر است. شاگردانش را جمع کرد و گفت آن جوانی که در گوشه مسجد نشسته برای تدریس از من شایسته‌تر است. همه با هم به درس او می‌رویم.شاگردان شیخ روزبه‌روز زیادتر شد و از آن میان یکی نظر شیخ را بیشتر گرفت؛ سیدعلی شوشتری. بی‌سروصدا می‌آمد و پای درس فقه و اصول شیخ انصاری می‌نشست و شیخ هم جذب اخلاق و عرفانش شده بود. چهارشنبه‌ها شیخ انصاری به جای دیگری می‌رفت. شاگردانش که پی‌اش را گرفته بودند، دیدند مانند یک شاگرد مؤدبانه در برابر سیدعلی شوشتری می‌نشیند و درس اخلاق و عرفان می‌گیرد.چندی بعد با درگذشت صاحب جواهر، زعامت شیعه بر عهده شیخ انصاری گذاشته شد. علم و تقوای شیخ انصاری چنان بود که صاحب‌جواهر برخلاف رسم مألوف، جانشینی برای خود مشخص کرد.

خاتم الفقها و المجتهدین

شیخ انصاری را خاتم‌الفقها نام نهاده‌اند؛ چون اندیشه‌ها و ابتکاراتش فصل جدیدی در فقه و اصول شیعه باز کرد و از هنگام زعامتش تا امروز، همچنان مبانی او در حوزه‌های علمیه مورد توجه بوده و کتاب‌هایش مرجع دروس عالی حوزویان است. تاکنون بیش از ۲۰۰ نفر از فقها و بزرگان علمی بر کتب شیخ انصاری، به‌ویژه رسائل و مکاسبش حاشیه زده‌اند.
از شاخصه‌های نوشتاری شیخ می‌توان به سبک نگارش و روش ساده‌نگاری او اشاره کرد. او مطالب غامض علمی را با روشی ساده و همه فهم به رشته تحریر درمی‌آورد و تلاش می‌کرد مطلب را به ذهن مخاطب نزدیک کند. در تألیفات او الفاظ مشکل کمتر دیده می‌شود و قلم شیخ، شیوا و خالی از ابهام است. از ویژگی‌های محتوایی مطالب شیخ نیز می‌توان به بها دادن شایسته به عقل و خرد در شناخت حکم و قانون اسلام و مبارزه با اخباری‌گری اشاره کرد.
شیخ انصاری پایه‌ها و اصول محکمی برای فقه و اصول نوین بنیان نهاد و مسیر اجتهاد را روشن کرد و رمز پیشرفت مسلمانان را در مسیر اجتهاد و عمل به احکام الهی قرار داد. او با وجود دانش گسترده و علم فراوان هیچ ابایی نداشت که اگر مسئله‌ای را نمی‌دانست در حضور شاگردان چند بار تکرار کند: «نمی‌دانم».

در طومار فقرا

زهد شیخ مختص دوران طلبگی‌اش نبود. خاتم‌المجتهدین با اینکه در مقام مرجعیت اعلا بود و وجوهات شیعه از زیر دستش می‌گذشت، روزی که از دنیا رفت، مالی برجای نگذاشت تا بازماندگانش بتوانند مراسمی در حد معمول برگزار کنند و این کار را دیگران برعهده گرفتند.
با اینکه مریدانش اموال بسیاری به‌جز وجوهات شرعیه هم هدیه می‌آوردند تا در سنین کهولت بر خود سخت نگیرد و راحت‌تر زندگی کند؛ ولی نمی‌پذیرفت و می‌گفت عمری سعی کردم در سلک فقرا باشم و حیف است این آخر عمری اسمم را از طومار فقرا محو کنم و از مقاماتشان محروم شوم.
هدایایی که به محضرش می‌آوردند را میان فقرا و طلاب تقسیم می‌کرد و می‌گفت این تحفه‌ها به عنوان مرجعیت است نه به عنوان شخص، پس سهمی در آن برای من نیست!
آورده‌اند: «اغلب عطایای شیخ در سحر بود. کثیری از فقرا حقوق معین داشتند که به آنان می‌رسید و هیچ نمی‌دانستند از کجاست. درحالی‌که صورتش را می‌پوشاند به درِ خانه فقرا می‌رفت و امانت را به آنان می‌رساند» و می‌گفت: «مایه فخر و مباهات نیست؛ وظیفه هر فرد معمولی است که امانت را به صاحبش برگرداند».

ریسمان شیطان بر گردن شیخ

خواب دیده بود شیطان ریسمان قطوری به گردن شیخ انداخته و شیخ هم در تقلاست برای باز کردنش و در نهایت بازش می‌کند. این را برای شیخ انصاری هم تعریف کرد.
شیخ تبسمی کرد و گفت: رؤیای صادقه دیده‌ای مرد! خدا لعنت کند شیطان را! دیروز در خانه هیچ نداشتیم و حتی نان خشکی هم نبود تا اهل خانه را سیر کند. اما وجوهات فراوانی رسیده بود. مستأصل که شدم یک دینار به نیت قرض برداشتم تا با آن چیزی برای اهل خانه تهیه کنم؛ اما در فکرم مدام کلنجار می‌رفتم که آیا درست است یا نه؟
اختیار پول‌ها را داشتم و می‌توانستم برایش تصمیم بگیرم. در عین حال صرفاً دیناری را به نیت قرض برداشته بودم؛ اما دلم راضی نمی‌شد و از سر کوچه برگشتم. گرسنگی را می‌شد تحمل کرد. شاید کاری که برای افراد عادی اشکالی نداشت برای شیخ انصاری نقص به حساب می‌آمد.
آثار ماندگار
شیخ انصاری شاگردان زیادی داشت که هر کدام شخصیت‌های برجسته‌ای به حساب می‌آمدند. میرزای شیرازی، شیخ جعفر شوشتری، حبیب‌الله رشتی، سیدحسین کوه‌کمره‌ای، شیخ محمدحسن مامقانی، محمدکاظم خراسانی، شیخ فضل‌الله نوری، میرزاحسن آشتیانی، سیدجمال‌الدین اسدآبادی، حسینقلی همدانی و دیگران.
کتاب‌هایی هم نوشت که مهم‌ترینشان رسائل و مکاسب است و هر دو هنوز هم از کتب درسی رایج در حوزه‌های علمیه شیعه هستند. اولی در علم اصول فقه نوشته شده که به دلیل محتوای تازه و بدیعش فرائدالاصول نام گرفت و دیگری مکاسب که در خصوص مسائل کسب و تجارت است و به شیوه استدلالی و با تحقیقات جامع در رد و ابرام نظرات فقهای گذشته نوشته شده است.

منبع: روزنامه قدس

برچسب‌ها

حرم مطهر رضوی

کاظمین

کربلا

مسجدالنبی

مسجدالحرام

حرم حضرت معصومه

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • مدیر سایت مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظرات پس از تأیید منتشر می‌شود.
captcha